نوش...
دیروز بعد از ظهر شنتیا خواب بود. من که کمی سرما خورده بودم سرفه می کردم. سرفه ها تکرار و تکرار شد. یهو دیدم شنتیا میگه "نوش" ... و سرشو از روی بالش بلند کرد. بعد از اونم وقتی سرفه می کردم میومد میزد پشتم و می گفت "نوش"...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی