قهرمان کوچولو

زیاد بگو...

این روزا دیگه شنتیا بیشتر صحبتهای ما را متوجه می شود. اما در این میان اگر راجع به چیزی ازش سوال کنیم که نمیدونه چیه میگه: "زیاد بگو" یعنی نیاز به توضیح بیشتری داره. ...
13 بهمن 1390

تولد

  شنتیا در ١٥ تیرماه ١٣٨٨ به دنیا آمد. موقع تولد ٥٠ سانت قدش بود و ٢ کیلو و ٩٥٠ گرم وزن داشت. از بس که مامانش تا آخرین روزا سر کار بدو بدو داشت طفلکی کوچیک بود. اما از همون لحظه اول مثل همه نوزادای امروزی چشماش باز باز بود و همه جا رو تماشا می کرد.   ...
13 بهمن 1390

سکسکه و رابطه آن با آبلیمو!

یه روز شنتیا سکسکه می کرد. آمد بهم گفت "نیا(نگاه کن) مامان. اینطوری می شم"  و بعد سکسکه میکرد. "آبلیمو بده". گفتم "مگه آبلیمو بخوری خوب میشی؟" گفت "آره" . بهش آبلیمو دادم خوب شد. نمی دونم کی بهش گفته. از هر کی می پرسم میگه من نگفتم. حالا شما هم اگه سکسکه کردین امتحان کنین. شاید اثر کرد. ...
11 بهمن 1390

دستای بابا

داشتیم میرفتیم بیرون. لباسای شنتیا رو تنش کردم و گفتم: برو به بابا بگو به موهات آب بزنه و موهاتو رو بزنه بالا. مشغول پوشیدن لباسام شدم که دیدم صداش در اعتراض به باباش میاد که میگه: مامان موهامو بالا بزنه. وقتی آمدم موهاشو درست کنم میگه: دستای بابا گنده ی. موهام درد می گیره. دستای مامان کوچیکه ... ...
11 بهمن 1390

شنتیا و پا

     وقتی نوزاد بود علاقه زیادی به انگشتان پا داشت و به حرکات آن دقیق می شد. الان هم بعد از گذشت بیش از دوسال هنوز این علاقه را داره. از پاش عکس می گیره و ... ...
11 بهمن 1390

پیش کردن

می ترسم آنچه که در این دوران اتفاق میافتد را فراموش کنم. پس در مورد اتفاقات شیرین امروز می گویم و گاهگاهی گریزی به گذشته می زنم. شنتیا اکنون حدود دو سال و نیم دارد. خیلی شیطون و در عین حال مهربون. اما گاهی هم دندوناشو روی ما امتحان می کنه که ببینه هنوز تیزن یا نه! مدتی پیش درب آپارتمان باز بود و باباش بیرون در داشت کفشاشو تمیز می کرد. من هم که مشغول شستن ظرفها بودم از شنتیا خواستم درب رو پیش کنه(یعنی نه کاملا بسته و نه باز). بعد چند ثانیه دیدیم رفته جلوی درب و هی میگه پیش!پیش!.. . ...
11 بهمن 1390

نوش...

دیروز بعد از ظهر شنتیا خواب بود. من که کمی سرما خورده بودم سرفه می کردم. سرفه ها تکرار و تکرار شد. یهو دیدم شنتیا میگه "نوش" ... و سرشو از روی بالش بلند کرد. بعد از اونم وقتی سرفه می کردم میومد میزد پشتم و می گفت "نوش"... ...
11 بهمن 1390